دوستان لوكس بلاگي

سلام دوستان گلم شرمنده  يه مدت نيستم ميخوايم برم سفر.

كجااااااااااا؟ شهر شوشو !!!

 مشهد حرم امام رضا هم ميرم واسه همه دوستان گلم دعا ميكنم .

حتما واسم نظر بذارين وقتي اومدم شاكي نشم هاااااااااااااا

دلم واسه همراه هميشگيم حسااااااااااااااااااابي تنگ ميشه

 

:: موضوعات مرتبط: لوکس بلاگ، دوستان لوکس بلاگی، ،
:: برچسب‌ها: سفر, دوستان لوكس بلاگي, ,
نویسنده : مامان شایان
نيمكت هاي دنيا را چه بد چيده اند

 
 

آپلود فایل و عکس

 

اگر تو روی نیمکتی

این سوی دنیا

 

تنها نشسته ای


و همه آنچه نداری

کسی است....


شاید آن سوی دنیا

 

روی نیمکتی دیگر

کسی نشسته است

که همه آنچه ندارد تویی........


نیمکت های دنیا را چه بد چیده اند

 


:: برچسب‌ها: نيمكت هاي دنيا را چه بد چيده اند,
نویسنده : مامان شایان
كي اينا رو نميشناسه؟

عكس مربوط به دوران مسابقات جام جهاني  1994 

 

:: موضوعات مرتبط: عکس متفرقه، با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: علي دايي, خداداد عزيزي, كريم باقري, ,
نویسنده : مامان شایان
مادر

:: موضوعات مرتبط: ، با حال، ،
:: برچسب‌ها: مادرم كه ميخندد خوشبختم, ,
نویسنده : مامان شایان
درد دل

همه چي در همه

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
همون رمز قبلي
:: ادامه مطلب
نویسنده : مامان شایان
يه بي احتياطي

 

ديروز روز خوبي نبود واسم....

با شوشو رفته بوديم بيرون . حدود ساعت 12 بود مامان به گوشيم زنگ زد صداش ميلرزيد نميتونست صحبت كنه. متوجه حرفاش نميشدم. ازش خواستم دوباره توضيح بده فقط شنيدم گفت انگشتش قطع شده . گفتم مامان انگشت كي قطع شده گفت انگشت بابات!!!!!!! دست و پام ميلرزيد به شوشو گفتم سريع بريم بيمارستان. داداشم بابا رو برده بود بيمارستان .......

وقتي رسيدم سريع رفتيم اورژانس داداشم ناي حرف زدن نداشت  روي صندلي ولو شده بود  ازش پرسيدم بابا كجاست با دستش اشاره كرد . برده بودنش اتاق عمل سرپايي . با عجله رفتم توي اتاق ، بابا روي تخت دراز كشيده بود چشماش بسته بود رنگش سفيد شده بود صداش زدم برگشت  نگام كرد . گفتم بابا چيكار كردي با خودت .. گفت هيچي بابا جان انگشتم قطع شد . رفتم سمت دستش . دست راستش بود نميدونم چجوري جرات پيدا كردم برم انگشت بريدش رو ببينم نشستم روي زمين انگشت بابا سرجاش بود چيزي كه بود كامل خم شده بود به داخل و ديده نميشد بلند شدم گفتم نترس باباجان انگشتتون قطع نشده  فقط بريده. استخوون دستش رو ميديدم داشت همينجور خون ميومد. دو تا پرستار اومدن دستش رو تميز كردن و يه باند دورش پيچيدن  .توي اين فاصله سريع رفتم سمت داداشم بهش گفتم غصه نخور انگشتش قطع نشده و سريع شماره مامان رو گرفتم . مامان هم داشت ميومد بيمارستان شايان و بچه خواهرم با مامان بودن.

 پرستار  گفت  ببرينشون راديولوژي تا از دستش عكس بگيرن .

 بعدش آورديم توي اورژانس  منتظر شديم اتاق عمل خالي بشه  حدود ساعت 2:30 بابا رو بردن اتاق عمل دستش رو بخيه زدن  ساعت3:30 عملش تموم شد آوردن بخش جراحي. .....

امروز صبح دوباره ساعت 8 بابا رو بردن اتاق عمل گفتن انگشتش شكسته و بايد دوباره عمل بشه تا ساعت 10 اتاق عمل بود دكتر گفته ديگه به هيچ عنوان دو تا از انگشتاش رو نميتونه حركت بده ...

 

 

 

نقش مادر در تربیت کودک

:: موضوعات مرتبط: غمگینانه، ،
:: برچسب‌ها: بي احتياطي,
نویسنده : مامان شایان
نميدانم

 

نميدانم كدام را راضي كنم

دلي كه ميخواهد عاشق باشد

يا عقلي كه ميخواهد عاقل باشد

 

:: موضوعات مرتبط: غمگینانه، باران غم، ،
:: برچسب‌ها: نميدانم دلم را راضي كنم يا عقلم را, ,
نویسنده : مامان شایان
دور دستها

تمام حجم خيالم از تو لبريز است

دنياي خيالم كوچك نيست

تو بي نهايت عزيزي......

 

 

شاه نشين چشم من تكيه گه خيال توست

گرچه دورم از تو

ولي دلم هميشه ياد توست.

 

 

 

خوابهايم بوي تن تو را ميدهد

نكند آن دور دستها

نيمه شب مرا به آغوش ميكشي

 

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: ، ، ،
:: برچسب‌ها: حجم خيالم, عزيزي, تكيه گه خيال, دورم از تو, خوابهايم, بوي تن تو, دور دستها, نيمه شب, آغوش,
نویسنده : مامان شایان
بهانه

 

حال امروز شايان

:: موضوعات مرتبط: ، ، ،
:: برچسب‌ها: شايان, گريه, بهانه,
نویسنده : مامان شایان
راست نميگويند!!!

قسم را می خورند...
دروغ را می گویند...
صداقت را تف می کنند...
حقیقت را دفن می کنند...
شرافت را می فروشند...

فقط و فقط به خاطر اینکه راست نگویند!!!!!

:: موضوعات مرتبط: با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: قسم مي خورند, دروغ ميگويند, صداقت را تف ميكنند, حقيقت را دفن ميكنند, شرافت را ميفروشند, راست نميگويند, ,
نویسنده : مامان شایان
پرسپوليس استقلال

 

هرجا سخن از پرسپولیس است دهان استقلال سرویس است ...!

 

:: موضوعات مرتبط: با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: استقلال, پرسپوليس,
نویسنده : مامان شایان
طفلي غضنفر

 

 غضنفر گردوخاک میره تو چشش میره چلوی آینه تو چشش فوت میکنه خانمش میگه دیوونه تو فوت نکن بزار اون فوت کنه.

به غضنفر میگن بابات چند سالشه ؟ میگه نمیدونم خیلی وقته داریمش!

 

خدا زن را آفرید و به او گفت در هر گوشه ی زمین که بگردی میتونی

مرد ایده آل خود رو پیدا کنی آنگاه بود که خدا زمین را گرد آفرید

 

و حوا به آدم گفت : آیا دوستم داری ؟ و آدم پاسخ داد : مگه خبر مرگم

چاره دیگه ای هم دارم و اینگونه بود که عشق آغاز شد 

 

 

:: موضوعات مرتبط: با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: غضنفر, آدم و حوا, خدا, زن, مرد, زمين,
نویسنده : مامان شایان
فتواي جديد

فتوای جدید : از این پس خوردن بستنی عروسکی حرامه چون معلوم نیست دختره یا پسره!!

 

:: موضوعات مرتبط: با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: فتواي جديد, بستني, خوردن بستني, حرام, دختر يا پسر, ,
نویسنده : مامان شایان
پسرا

هنوز هستن پسرایی که میزنن بغل، از ماشین پیاده میشن، میرن جلو دختره، چند دقیقه التماسش میکنن تا شماره‌شون رو بگیره! نسلشون منقرض شه به حق پنج تن آل عبا!!!

عوضش هستن پسرایی که واسه دختر می زنن کنار، دختر میاد سوار شه می گازن میرن...! خدا نگهشون داره  به حق همین شب عزیز !!

 

 

:: موضوعات مرتبط: با حال، ، ،
:: برچسب‌ها: پسرا, نسلشون منقرض شه, از ماشين پياده ميشن, دختره, التماس, شماره, سوارشه, ,
نویسنده : مامان شایان
دوست مجازي

اسمش را میگذاریم؛دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته...
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ...
وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
وقت میگذاردبرایم، وقت میگذارم برایش ... نگرانش میشوم دلتنگش میشوم .
وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی
ست ...
هرچند کنارهم نباشیم هرچند صدای هم راهم نشنیده باشیم، من برایش
سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد...

پس دوست من در دنیای مجازی دوستت دارم

ممنون از رز مشكي عزيز

 

:: موضوعات مرتبط: دوستان لوکس بلاگی، ،
نویسنده : مامان شایان
سربازي رفتن

  

تقديم به جواد عزيز از وقتي  فهميده قراره بره سربازي زانوي غم بغل گرفته

 

 

 

 

سر پستم رسیدم خوابم آمد / محبت های مادر یادم آمد  
نوشتم نامه ای با برگ چایی / کلاغ پر میروم مادر کجایی

 

 

 

 

نوشتم نامه ای با برگ انگور / جدا گشتم دو سال از خانه ام دور

 

به سربازی مي روم با کوله پوشتی
به دستم داده اند یک نان خشکی
به خط کردن تراشیدم سرم را
لباس ارتشی کردن تنم را
لباس ارتشی رنگ زمین است
سزای هر جوان آخر همین است

 

 

 

:: موضوعات مرتبط: با حال، همه چی، ،
:: برچسب‌ها: سربازي, نامه, خانه, ارتش, لباس ارتشي, سرپست, تراشيدم سرم, ,
نویسنده : مامان شایان
ترانه رويا از مهدي مقدم

 

 

باز امشب توی رویا خواب تو رو میبینم

توی خوابم پیش تو دوباره من میشینم

باز امشب توی رویا خواب تو رو میبینم

توی دستای قشنگ و نازت یدونه گل یاس میبینم

بیا ببین بی تو شدم تنها اگه نیای میمیرم از غمها

باز دوباره توی خوابم تو رو میبینم ولی تو میری باز میشم تنها

 

 
 
 
 
 
 

خيلي دوست دارم الان اين آهنگو بزارم واسه وبم ولي كدش رو پيدا نكردم.

 
 

 

 

:: موضوعات مرتبط: ، ،
:: برچسب‌ها: مهدي مقدم, خواب , رويا, دستاي قشنگ و نازت, ميري ميشم تنها, ترانه, ,
نویسنده : مامان شایان
گمشده ام در خود

:: موضوعات مرتبط: غمگینانه، باران غم، ،
:: برچسب‌ها: گمشده, خودم, گمشده ام در خودم, ,
نویسنده : مامان شایان